بی آبرویی

ساخت وبلاگ

بهم گفت تو دنیا از یه چیزی می ترسم و اونم بی آبروییه. خندیدم و گفتم آبرو که دست خداست، من و تو چیکاره ایم؟!

آره، آبرو دست خداست. ولی وقتی لب مرز رفتن و نرفتن آبرو بایستی، تازه می فهمی چقدر برات مهمه. تازه می فهمی تاوان ادعا خیلی سنگینه. تازه می فهمی هر کسی رو به اندازه ادعاش امتحان می کنن. حتی برای چیزی که اشتباه نبوده، غلط نبوده، عین راست بوده، عین ثواب و صواب بوده، ولی جاش ناصواب بوده، وقتش ناصواب بوده و این میشه بی آبرویی.

دل می سپاری به اینکه ناموس اونی هستی که همه جوره هوای ناموس داره، دلت گرم میشه به اینکه ناموس خدایی ...

و می ترسی از لجظه مرگ

از لجظه قیامت

از اون وقتی که ادعاهات پیش عمل هات خنده دار میشن.

خودت کمکم کن خدایا که نه فقط بیشتر از عملم، که حتی کمتر از عملم هم ادعا نداشته باشم.

شکرت واسه تذکرهای به جات

گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق ... ساکن شود، بدیدم و مشتاق تر شدم...
ما را در سایت گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق ... ساکن شود، بدیدم و مشتاق تر شدم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0be-omide-ashenaeee بازدید : 22 تاريخ : شنبه 13 آبان 1402 ساعت: 18:49